۱۳۸۸ بهمن ۲۵, یکشنبه

درد وطن

دلم غم دارد ای جانا
دلم خون است یارا
چشمانم گریان گریان
درونم آشوب است و غوغا
از درونم تا گلویم غرق خون است
همه دردم همه عصیان
همه خاکم در تنور است
کزین درد در بیابان هم امان نیست
بله دردم درد خاک است
درد مادر درد این تن
به خاکم خون است
به مادر چشم خون است
همه یاران تکه تکه
همه یاران در قفس ها
همه یاران چوبه ی دار
وطن گریان
تنم کوفته
وطن عصیان
دلم سوخته
همه مان دست در دست
همه مان در خیابان
همه مان گرز رستم
همه مان تیر آرش
نه خسته در زمانیم
نه دلسرد از اینانیم
همه تشنه ی عصیانیم
گر ز این خاکیم
همه بیدار بیداریم
نمی خوابیم دگر هرگز
که زیرا تشنه ی خاکیم
نمیداریم به کس این خاک
که خود وارث این خاکیم
گرت می آیی به سوی ما
یا با ما باش و یا در رو
که ما با تو دوستیم
ولی آزاد آزادیم
تا به آخر ایستادیم
تا به آخر درین کوچه
هیچ وقت نمیشینیم
که ما آزاد آزادیم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

 

قالب دکلمه طراحی شده توسط Insight طراحی 1388

خریداری شده و تبدیل شده برای بلاگر توسط : allblogtools.com | ترجمه به فارسی توسط مجتبی ستوده.