نمی دانم تو چیستی؟؟
نمی دانم تو مگر چیستی؟
تو مگر چیستی که نمیبینی حنجره های سرخ به قریاد آمده ی مارا؟
تو مگر چیستی که نمیفهمی تورا دیگر نخواهند جماعت؟
تو مگر چیستی که نمیدانی حق پایمال نمیشود؟
تو مگر چیستی که دلت از سنگ است؟
تو مگر چیستی که گلوله هایت هم مانند دلت سنگین بر تنمان مینشیند و قلبمان را پاره پاره میکند؟؟
افسوس که تو هیچ نیستی که میپنداری چیستی!!! تو حتی هیچ هم نیستی
نمی دانم تو مگر چیستی؟
تو مگر چیستی که نمیبینی حنجره های سرخ به قریاد آمده ی مارا؟
تو مگر چیستی که نمیفهمی تورا دیگر نخواهند جماعت؟
تو مگر چیستی که نمیدانی حق پایمال نمیشود؟
تو مگر چیستی که دلت از سنگ است؟
تو مگر چیستی که گلوله هایت هم مانند دلت سنگین بر تنمان مینشیند و قلبمان را پاره پاره میکند؟؟
افسوس که تو هیچ نیستی که میپنداری چیستی!!! تو حتی هیچ هم نیستی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر